داستانک ۸

عجایب لاله زار

فرشاد سینا حامد اکبر و خلج سوژه های کافی برای داستانک ۸ به نظر می رسند. این پنج شگفت انگیز در مکانی به نام لاله زار گرد هم آمده اند. هر یک از آنها از حیث رفتار شناسی یک نمونه ی منحصر به فرد در دنیا به حساب می آیند. (به دلیل عدم شناخت رفتاری از دوستانی که ساکن لاله زار نیستند توضیحی درباره ی آنها در داستانک۸ نیامده بدین وسیله پیشاپیش پوزش می طلبم)

از فرشاد شروع می کنیم. بارزترین ویژگی او معده ی اوست. این عضو از بدن فرشاد نسبت به سایر انسان ها تمایز یافته به حساب می آید. چرا که تا به حال در دنیا فقط یک نفر مانند او غذا خورده که آن هم در سن ۱۸ سالگی بر اثر ترکیدگی دار فانی را وداع گفت. فرشاد روزانه ۶۸ کیلوگرم (معادل وزن بنده) غذا می خورد و در کمال تعجب طی آزمایشات اخیر از سلامت کامل جسمی برخوردار است. از رکوردهای ثبتی وی می توان به نوشیدن ۵ لیوان دوغ آن هم بعد از خوردن ۲ پرس قیمه اشاره کرد (لازم به ذکر است میزان غذای فوق به عنوان میان وعده استفاده شد). او می تواند پس از ۲ ساعت خواب شبانه به علت گرسنگی از خواب بیدار شده و به اندازه ی ۴ انسان عادی غذا بخورد و به فاصله ی ۸ثانیه بعد از اتمام غذا به راحتی بخوابد. نکته ی جالب درباره ی فرشاد این است که با وجود تمامی مسائل یاد شده در ظاهر او هیچ تغییری به وجود نمی آید وبه نظر من اگر او بخواهد مانند یک انسان عادی تغذیه کند بیش از چند روز زنده نخواهد ماند.

سینا: با جرات تمام می گویم در روی کره ی زمین فقط یک نفر با ویژگی های او وجود دارد و آن هم خودش است. علاقه ی شدیدی به دانلود (محتوای دانلود مهم نیست بلکه خود عمل دانلود برای او اهمیت دارد)- نوشیدنی انرژی زا - قلیان - کلمات "پاف" - "ماتم" - "فرشید" - "فرنچ" - "آه" و نیز جمله ی "برنامه چیه؟" دارد. به شدت نسبت به موسیقی راک از خود واکنش نشان می دهد. یک روز من و عارف (هم اتاقی ام) در اتاقمان مشغول انجام کارهایمان بودیم ناگهان فردی وارد اتاق شد و مستقیم به سمت تراس رفت و گفت "آه پلاسکوی من! آه ساختمان محبوب من!" و بعد از اتاق خارج شد و هیچ حرفی با ما نزد. او کسی نبود جز سینا!

حامد: به معنای حقیقی کلمه همه جای ایران سرای اوست. پدرش اهل رشت و مادرش تبریزی است. در اصفهان چشم به جهان گشود و پسوند "صوفیانی" در شناسنامه ی وی مشاهده می شود. در روزگاری که جوانان در خوابگاهها از پوسترهای آل پاچینو - مت دیمن - تام کروز -کریست رونالدو و مسی استفاده می کنند او روی دیوار مجاور تختش عکس مقام معظم رهبری را زده (منظور از این جمله تفاوت او با اکثریت دانشجویان است لطفا" برداشت سیاسی نکنید). علاقه ی شدیدی به صحبت کردن با موبایل دارد. به طوری که حتی اگر کار خاصی نداشته باشد می تواند به مدت ۶ ساعت با فرد پشت خط صحبت کند. شبی یک بار باعث به وجود آمدن درگیری های کاملا" دوستانه در اتاق های ۳۰۵ و ۳۰۶ می شود. هر شب به حدود ۵۳ اتاق سرکشی می کند. گرچه در بحث خوراک به گرد پای فرشاد هم نمی رسد ولی نسبت به انسان های عادی سبقتی باور نکردنی گرفته. جالب تر از همه اینکه برای رو کم کنی حاضر به خوردن سوپ پایی (سوپی که پای هم اتاقی تا محدوده ی قوزک در آن فرو رفته باشد) می شود. 

اکبر: نام دیگر او کبوتر مشروط است. از لحاظ دقت بی همتاست. به طوری که معدل ترم اول او ۱۲ شد نه ۰۱/۰ کمتر و نه ۰۱/۰ بیشتر (هر کسی توانست این کار را انجام بدهد من از دانشگاه انصراف می دهم). هر قدر به زبان آذری اهمیت می دهد دو برابر آن از انگلیسی بیزار است. روزانه صدها تک زنگ از سوی دوستان آذری خویش دریافت می کند. به شدت در برابر فهمیدن حقایق ضد تیم تراکتورسازی از خود مقاومت نشان می دهد. هر چند وقت یک بار فارسی اش تمام می شود. شدیدا" نژاد پرست است و ترک را نژاد برتر می داند.وی بر این عقیده استوار است که انسان ها دو دسته اند یا ترک یا غیر ترک. تمامی فضایل را به ترک ها و تمام رذایل را به غیر ترک ها نسبت می دهد. هر کس مزاحم خواب او شود به شدت او را تا سر حد مرگ کتک می زند.

خلج: خلج ساکن لاله زار است. او مدیریت خوابگاه را در اختیار دارد. صدای وی دارای چنان بردی است که در شب (امواج در شب مسافت بیشتری را می پیمایند زیست پیش-مبحث انتخاب جنسی در قورباغه ها) از فاصله ی ۴ کیلومتری شنیده می شود. تخصص وی زابه راه کردن دانشجویان است. هفته ای یک بار ساعت ۲ بامداد تمامی دانشجویان را از خواب بیدار می کند و با صدای ملایم خویش به نصیحت آنها می پردازد. دو روی او آن قدر باهم متفاوت است که اگر این رو باشد از پدر مهربان تر و اگر آن رو باشد از هیتلر خطرناک تر است.

داستانک ۸ هم به پایان رسید و تنها یک نکته جا مانده و آن این که فرشاد سینا حامد و اکبر با تمامی ویژگی های یاد شده دوست داشتنی هستند.

والسلام

حسین جانی